۱۳۹۳ خرداد ۳۱, شنبه

ايران-آرژانتين

يک فيلمی هست به نام "A Serbian Film" امشب آرزو داشتم ميلوراد ماژيچ (داور بازی ايران-آرژانتين) هنرپيشه نقش اول اون فيلم بود منم کارگردانش!!

۱۳۹۲ تیر ۱۱, سه‌شنبه

۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

گوشه اي از مضرات روابط ارباب و برده مجازی




يکی از بزرگ ترين معضلات يک مستر اينه که با برده اي وارد رابطه بشه که قبلاً مدت زيادی با يک مستر ديگه رابطه مجازی داشته (تلفنی، ويديو چت و...)
وقتی رابطه واقعی و رو در رو نباشه افراد به راحتی نقش بازی می کنند، خودشون را يک ارباب يا برده آرمانی نشون ميدن و هرگز هم هيچ مشکلی پيش نمياد... جلوی فانتزی را هم ول می کنند و ميگذارند اون رابطه مجازی تا هر افق عجيب و غريب و دور از دسترسی بره... بگذريم که خود اين روابط چقدر ميتونند از لحاظ روانی آسيب زا باشند بخصوص برای برده ها (بر خلاف اينکه در نگاه اول امن به نظر مياد)

اما عمق فاجعه وقتی معلوم ميشه که اون برده با يک مستر ديگه وارد رابطه واقعی غير مجازی ميشه، حالا تصور کنيد اين برده چه انتظاری از رابطه جديد داره... اولين انتظارش اينه که اين رابطه هم مثل رابطه قبل کاملاً آرمانی باشه، برده همه چيز ارباب جديدشو با اون تصوير مجازی و تخيلی که خودش و ارباب قبليش با هم از يک "ارباب" در ذهنشون ساخته بودند مقايسه می کنه غافل از اينکه اون بتی که در ذهنش هست زاييده تخيل و محصول نمايش بازی کردنه، اما اين ارباب جديد يک آدمه، يک انسان واقعی…

مشکل ديگه اي که بوجود مياد در مورد توانايی ها و محدوديت های برده است،به عنوان يک مثال فرض کنيم برده در رابطه مجازی قبليش يکی از فانتزيهاشون داغ گذاری بوده، بارها راجع بهش حرف زدن و ازش لذت برده، حالا در رابطه واقعی هم اينو بيان ميکنه، مثلاً اربابش هم از اين کار خوشش مياد، پس اين کارو انجام ميدن، اما بعد برده ميبينه که ای داد بيداد، داره جونش در مياد... اين اصلاً اون چيزی نبود که تو ذهنش بود، جای داغ ميسوزونه، تا مدت ها به طور يکنواخت درد خيلی شديد داره، جاش زخم ميشه و ...
اينجا خيلی وقت ها ارباب جديد را مقصر ميدونند که اين خوب اين کارو نکرد، يا همچين چيزی در حالی که اصل قضيه اينه که اون برده خودش و ارباب جديدشو گول زده، بدون اينکه بخواد البته، و ريشه اين گول زدن هم در اون فانتزی های بلند مدت تخيلی بوده که با ارباب مجازی قبليش داشته و الان نميتونه برای ارباب جديدش مرز فانتزی و واقعيت را خوب تعريف کنه، اين خودش ميشه يک مشکل بزرگ.

مشکلاتی از اين دست حين رابطه با کسانی که مدت زيادی رابطه های مجازی داشتند و رابطه های واقعی نداشتند يا کم داشتند زياد پيش مياد که هر دو طرف ماجرا بايد نسبت بهش آگاه باشند...

۱۳۹۱ تیر ۲۶, دوشنبه

آدم های مريض مريض مريض



سوء استفاده از کودکان يا حيوانات به هيچ وجه هيچ جايی در bdsm ندارد، به اين دليل که اولين و مهمترين شرط bdsm انتخاب آزادانه اي است که هر دو طرف ماجرا انجام می دهند، يک کودک و يا يک حيوان قدرت انتخاب آزادانه را ندارد و در نتيجه سوء استفاده جنسی، خشونت و يا تحقير کودکان يا حيوانات فقط و فقط يک عمل وحشيانه بيمارگون است، حتی اگر در حد استفاده از تصاوير چنين اعمال زشتی باشد.
در فيس بوک ديده ام که فردی مثلاً از عکس يک کودک که در حال بوسيدن پای يک زن است يا عکس يک بچه گربه که زير پای يک زن له می شود برای عکس پروفايل خودش استفاده کرده است، حتی اگر منظور ايشان نمادين باشد باز هم استفاده از چنين تصاويری کاملاً غير اخلاقی و غير انسانی است. مراقب چنين افرادی باشيد.


۱۳۹۱ تیر ۲۰, سه‌شنبه

خودخواه نباشيم، ما اجازه بازی با زندگی آدم ها را نداريم


دوستی جايی اين متن را نوشته بود:
 به نظرم بهتر وقتی با کسی آشنا شدی بعد از اینکه به یه شناخت نسبی از شخصیتت رسید و قبولت کرد وارد این دنیاش کنی و منبع بهش بدی بخونه (خودش بخونه و نه اینکه تو براش توضیح بدی) و بعدش اگر سئوالی داشت ازت بپرسه. 


سؤال اين است که آيا ما حق چنين کاری را داريم؟ پاسخ اين است که روابط قدرت محور در زندگی های روزانه ما وجود دارد، بعضی افراد بالقوه تمايل به اسليو يا مستر يا ميسترس شدن را دارند و اين را در رفتارهای روزمره خود نشان می دهند، اما آيا ما اجازه داريم که ايشان را وارد دنيای bdsm کنيم؟ فرض کنيم که درست تشخيص داديم و آن فرد آن تمايلات را داشت، اما آيا ما صلاحيت اين را داريم که تشخيص دهيم آن فرد بعد از اينکه با bdsm آشنا شد چه تغييراتی در زندگی اش رخ خواهد داد؟ آيا آن فرد الان با زندگی اش مشکلی دارد که ما فکر ميکنيم که در صورت آشنايی با bdsm به او کمک می شود و وضعيتش بهتر می شود؟ آيا می توانيم اين مسئوليت را بپذيريم؟ 


نه! يک نه بزرگ! ما اين صلاحيت را نداريم، ما نمی توانيم با زندگی افراد اينطور بازی کنيم، تمايلات ما مال خودمان است و حق نداريم خودخواهانه تمايلات ديگران را دستکاری کنيم، شما می توانيد برای مثال از رابطه قدرت محوری که با يک فرد با تمايلات ساب بودن دارد لذت ببريد، می توانيد به عنوان يک اسليو از رابطه با خانمی که تمايلات داميننتی دارد لذت ببريد اما حق نداريد او را وارد دنيای رک و روشن bdsm کنيد، جايی که افراد با اميال پنهانيشان بی پرده روبرو می شوند. جايی که احساسات و عواطف سرکوب شده و هيجاناتی که شايد سال ها پيش در عمق وجود ما پنهان شده اند بيدار می شوند، شما اين حق را نداريد و صلاحيت پذيرفتن اين مسئوليت را هم نداريد، هر کس که می خواهيد باشيد.

۱۳۹۱ تیر ۱۸, یکشنبه

ارباب باش، وحشی نباش


ديروز با يک خانم اسليو صحبت می کردم، مکالمه خوبی بود، چه درک زيبايی از bdsm داشت، لذت بردم.
به نکته جالبی اشاره کرد، می گفت مدتی است با يک مستر رابطه دارم، اما زيادی خشن است، انقدر خشن که بعيد می دانم هميشه و در همه حال بتواند اينقدر خشن باشد.

پ ن 1: خشونت يک مستر نيست که برای يک اسليو فريبنده است.
پ ن 2: ارباب باش، وحشی نباش

۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

داستان سکسی!

من نه بلدم داستان بنويسم، نه از داستان خوشم مياد و نه تو وبلاگام داستان ميذارم! شرمنده دوستان
همه جا پر داستانه، اينجا من حتی سعی ميکنم زياد سکسی ننويسم! اينجا مال کساييه که ميخوان واقعاً در مورد بی دی اس ام چيز ياد بگيرن (اينجا يعنی وبلاگ اصلی زندگی ارباب و برده در ايران)

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

هجوم ارباب های دروغين


اين روزها پروفايلهای مستر و ارباب مثل قارچ داره زياد ميشه، تو هفته اخير 15 تا پروفايل ارباب پسر جديد شمردم! جالبه که همشون هم ميگن مستر حرفه اي هستند و خدا تا تجربه دارند و...

دارم به اين فکر ميکنم که چند تا اتفاق ممکنه بيفته!
اول اينکه يک سری از برده ها که ميسترس گيرشون نيومده و فهميدن که احتمالاً هيچوقت هم پيدا نخواهند کرد تغيير جهت دادند و حالا ارباب شدن تا شايد اينجوری بتونند به يک دختر دسترسی پيدا کنند.

دوم اينکه همون طوری که هميشه در جامعه ما بوده و هنوز هم هست، يک سری افرادی که نميتونند با جنس مخالف ارتباط برقرار کنند، اگر زمينه های فرهنگی و شخصيتی لازم رو هم داشته باشند به سمت کارهايی مثل تجاوز و سکس با زور و ... رو ميارند، حالا اينجا اتفاقی که ميفته اينه که يک سری از همون افراد بيمار به دليل اينکه از لحاظ فرهنگی يا... پيشرفته تر از اون دسته متجاوزين هستند، وقتی به طور اتفاقی با مفاهيم بی دی اس ام آشنا ميشند ناخود آگاه به اين سمت جلب ميشن و متوجه ميشن که اين يک وسيله مدرن برای ارضای همون نياز پرخاش و خشونتشون به جنس مخالفه که در اثر عدم تواناييشون در برقراری ارتباط سالم بوجود آمده و ...

خلاصه اينکه بوجود آمدن اين همه پروفايل های ارباب در يک زمان کم معنايی جز يادگيری اجتماعی نداره، يعنی که به هر دليلی (دو دليل بالا يا ساير دلايل) اين آدم ها با ديدن پروفايل های ارباب های پسر، ازشون تقليد ميکنند تا اهداف خاص خودشون که مسلماً چيز متفاوتی از اهداف روابط بی دی اس ام هست رو ارضا کنند.


اين روزها پروفايلهای مستر و ارباب مثل قارچ داره زياد ميشه، تو هفته اخير 15 تا پروفايل ارباب پسر جديد شمردم! جالبه که همشون هم ميگن مستر حرفه اي هستند و خدا تا تجربه دارند و...

دارم به اين فکر ميکنم که چند تا اتفاق ممکنه بيفته!
اول اينکه يک سری از برده ها که ميسترس گيرشون نيومده و فهميدن که احتمالاً هيچوقت هم پيدا نخواهند کرد تغيير جهت دادند و حالا ارباب شدن تا شايد اينجوری بتونند به يک دختر دسترسی پيدا کنند.

دوم اينکه همون طوری که هميشه در جامعه ما بوده و هنوز هم هست، يک سری افرادی که نميتونند با جنس مخالف ارتباط برقرار کنند، اگر زمينه های فرهنگی و شخصيتی لازم رو هم داشته باشند به سمت کارهايی مثل تجاوز و سکس با زور و ... رو ميارند، حالا اينجا اتفاقی که ميفته اينه که يک سری از همون افراد بيمار به دليل اينکه از لحاظ فرهنگی يا... پيشرفته تر از اون دسته متجاوزين هستند، وقتی به طور اتفاقی با مفاهيم بی دی اس ام آشنا ميشند ناخود آگاه به اين سمت جلب ميشن و متوجه ميشن که اين يک وسيله مدرن برای ارضای همون نياز پرخاش و خشونتشون به جنس مخالفه که در اثر عدم تواناييشون در برقراری ارتباط سالم بوجود آمده و ...

خلاصه اينکه بوجود آمدن اين همه پروفايل های ارباب در يک زمان کم معنايی جز يادگيری اجتماعی نداره، يعنی که به هر دليلی (دو دليل بالا يا ساير دلايل) اين آدم ها با ديدن پروفايل های ارباب های پسر، ازشون تقليد ميکنند تا اهداف خاص خودشون که مسلماً چيز متفاوتی از اهداف روابط بی دی اس ام هست رو ارضا کنند.
در اين وضعيت بد برده های دختر بايد کاملاً هوشيار باشند و راحت به هر کسی که برچسب مستر بودن به خودش زده و احتمالاً در برخوردهاش پرخاشگری کلامی و تحقير روانی نشون ميده اعتماد نکنند، اسليوهای دختر به اين نکته خيلی دقت کنند که کسی که در اول آشنايی مدام پنهان کاری ميکنه يا داستان پردازی های عجيب و غريب و ادعاهای دور از ذهن ميکنه بدون اينکه شواهد و قراين نشون بدند که احتمال راست بودن اونها وجود داره، کسانی که به بهانه اينکه برده حق سؤال پرسيدن و پرس و جو نداره اطلاعات قابل اطمينانی از خودشون نميدند و ...
کسانی که فانتزی هاشون کاملاً مطابق فيلم ها و عکس های تجاری بی دی اس ام هستش، کسانی که ارتباط معمولی با ساير دخترها نداشتند و... اين آدم ها به احتمال قريب به يقين دارند دروغ ميگند، خيلی احتياط کنيد و به هر شخصی که يک هويت مجازی مستری برای خودش انتخاب کرده اعتماد نکنيد.

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

جملاتی از بزرگان ;-)


ناتائيل بکوش عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه بدان می نگری (آندره ژيد)

ای ارباب، بکوش عظمت در وجود تو باشد نه در آنچه با برده می کنی (مستر ايکس)

با من مثل يک زن بی ارزش رفتار کن ارباب!

از سر بی حوصلگی داشتم يه نگاهی به روانشناسی زن در نظريه کارن هورنای می کردم، بحث "گريز از زن بودن"
اين جمله "بی کفايتی که زنان در مقام مقايسه خود با مردان احساس می کنند، به دليل عوامل اجتماعی و فرهنگی است و نه عوامل زيستی"
که خب همه ميدونن اينو، اما دو نکته:

1.من برده دختر قبول ميکنم، فقط چون دگرجنس گرا هستم!

2.برده های پسری که برای تحقير شدن لباس زنانه مي پوشند، چه ديدی به زن دارند؟

پ ن 1.زن ضعفی نداره که با زن بودن تحقير بشيد و تناقض اينجاست که معمولاً به دنبال ميسترس هم هستند اين دست افراد و ادعای اينکه زن موجود برتر است!

پ ن 2.کراس درسينگ يا همون زنانه پوشی تحقير نيست، فلسفه اين دو با هم فرق داره، کسی که زنانه پوشی ميکنه هويت زنانه داشتن را دوست داره نه اينکه بخاطر تحقير شدن اين کار را ميکنه، حدس ميزنم بعضی ها اين دو را با هم بدجور قاطی کردند!
 

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

بشر روان رنجور قرن بيست و يک

اين جمله را هميشه به برده هايم می گويم:  اگر اشتباهی بکنی از تو ناراحت نميشوم، تنبيهت می کنم و اشتباهت را فراموش می کنم.
اين جمله را بارها از برده هايم شنيده ام: ای کاش در زندگی واقعی هم هر اشتباهی که می کرديم، تنبيه می شديم و اشتباهمان فراموش می شد.
اين يعنی نياز به امنيت، امنيت عاطفی

موفق ترين ارباب کسی است که بتواند در برده اش احساس امنيت بوجود آورد، امنيت فيزيکی، امنيت روانی، امنيت عاطفی و امنيت هيجانی. بشر روان رنجور قرن بيست و يک همه چيز دارد، جز احساس امنيت.

۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

سوت سوت سوت، حماقت!



چند روز پيش با يکی چت می کردم، اسليو بود، ميگفت رابطه واقعی ندارم هيچ وقت، پرسيدم چرا؟ گفت چون چند سال پيش يک بار با يکی رابطه داشتم بعد اون منو به اطلاعات ايران فروخت و اطلاعات به جرم رابطه نامشروع دنبالم بود و... پرسيدم خب چی شد؟ گفت هيچی بالاخره با آشنا و پارتی درستش کرديم!!

از اين نوع بهانه  خيلی شنيدم، آخه خنگ خدا نخوردی نون گندم، نديدی دست مردم؟ يا مثلاً مدام ميگن اين رابطه در ايران تابو هستش و نميشه و ...
اولاً که مگه وزارت اطلاعات اينقدر بيکاره که بياد به جرم رابطه نامشروع دنبال آدما بيفته؟ انقدرا هم مهم نيستيد شما به جان خودتون! انقدر تو مملکت مسائل سياسی و ... جورواجور هست که اونا بخوان دنبالش باشن که وقت نکنن بيان به اتاق خواب من و تو برسن، اين شده يک پارادايم تو ايران اصلاً. درسته که رابطه نامشروع تو ايران جرمه، اما اينقدرا هم که شما توهم داريد هيولا نيست.
اولاً که در حوزه وظايف وزارت اطلاعات نيست، يعنی اينجوری که شماها فکر ميکنين نيست، مگر اينکه يه کسی باشين يه شخصيت مهمی باشين که اين چيزا اهميت داشته باشه در موردتون، يا اينکه تيم و باند باشين يا اينکه تبليغات کنيد و مراسم و ... خاص داشته باشيد، يعنی خلاصه اينکه يجوری به اون کلمه موهوم "امنيت ملی" و اين چيزا ربط پيدا کنيد، اين چيزا رو پليس هم گير نميده حتی! مگر اينکه يا تو خيابون بگيرنتون يا وقتی تو خونه ايد و مشغول کاريد دقيقاً همون وقت يکی ازتون شکايت کنه، مثلاً همسايه يا صاحب خونه يا ...
از طرف ديگه به قول معروف 'گر حکم شود که مست گيرند، در شهر هر آنکه هست گيرند' الان کدوم جوون مجرد سالم و عاقل و بالغی رو سراغ داريد که با دوست پسر يا دوست دخترش سکس نداره؟ از هر ده تا دختری که ميشناسيد چند تاشون ويرجين هستند؟ خب اونا با شما چه فرقی ميکنند؟
مقايسه کنيد الان يه دوست دختر دوست پسر معمولی تو خونشون رفتند سکس کنند، همون وقت هم يه ميسترس و برده مثلاً رفتند تو يه خونه ديگه با هم باشند، خب الان از ديد فرهنگ و جامعه و وزارت اطلاعات و ... اين دو تا چه فرقی دارند؟ مگه قراره اين دو تا رو پيشونيشون بنويسند ما تمايلاتمون فرق داره؟ مگه قراره وقتی بيرون با هم يه ديت (قرار) ميگذارند همون جا يکيشون به سجده بيفته و کفشای اون يکيو ليس بزنه؟ چه فرقی ميکنه با يه دختر پسر معمولی که با هم قرار ميذارند؟
خلاصه کلام اينکه درسته که ماها متفاوت هستيم، تمايلاتمون و نوع روابطمون فرق داره، اما خودمونيم که داريم خودمون رو تابو ميکنيم، خودمون را ميترسونيم و برای خودمون ديوار ميسازيم و زندانی ميشيم.

در ضمن اينکه خيلی ها مثل من تو محيط مجازی از اسم مستعار استفاده می کنند، اين نيست که ميخوان هويت واقعيشون را از هويت جنسيشون جدا کنند و يا ... دليلش اينه که نميخوان رو پيشونيشون برچسب بزنن و تو جامعه راه برن! وقتی يک اسليو مدام به خونه من رفت و آمد ميکنه، محل کارم مياد، با دوستام آشنا ميشه و ... خب مطمئناً با هويت واقعيم طرفه نه هويت مجازيم! اما هيچ لزومی هم نميبينم که الان بيام اينجا اسم و فاميل خودمو بنويسم که کل عالم و آدم از تمايلات خاص جنسی من خبردار بشن، اصلاً چه لزومی داره که کسايی که وبلاگ منو ميخونند يا تو جوامع مجازی اينترنت با من آشنا هستند هويت واقعی منو بدونند؟ به چه دردشون ميخوره؟ اما کسايی که در حوزه همين رابطه بی دی اس ام، بيرون از اينترنت با من در ارتباطن، اونا حق دارند و بايد هويت منو بدونند که خب ميدونند!
يه چيز ديگه هم اينکه لازم نيست ما به همه چيز افتخار کنيم يا نکنيم! افتخار يعنی فخر فروختن، يعنی يک فعليه که در رابطه با ديگران معنی پيدا ميکنه، در رابطه با خودت و فقط برای خودت خب مطمئناً از چيزی که هستی و تمايلی که داری راضی و خشنود هستی، وگرنه کسی که اجبارت نکرده! در رابطه با ديگران هم اصلاً چه اهميتی داره؟ اول بايد ياد بگيريم که برای خودمون زندگی کنيم نه برای ديگران و بعد بيايم به اين فکر کنيم که ديگران در مورد ما چه فکر مي کنند، وگرنه ميشيم عروسک خيمه شب بازی ديگران، همچنين وقتی ما هويت جنسی خودمون (مستر، اسليو...) را فقط برای کسايی مثل خودمون يا پارتنرمون نشون ميديم، خب بازم اون کلمه افتخار بی معنی ميشه ديگه! اگه تو اسليو هستی و از اينکه يک مستر بدونه که اسليوی خجالت زده باشی و شرمنده! خب مطمئن باش اصلاً هيچی از اين روابط نفهميدی و به قول اون جوکه، اينا جوشه، خودش خوب ميشه!